بابا. قدرت زبان روسی
Jessi و دوست پسر او بودند و صرف وقت در پدران خود را در خانه کشور است. او را دیدم دوست پسر خود را پدر هنوز و او غافلگیر شده بود که او می داند که روسیه احتمالا از مدرسه بار. زمانی که دوست پسر او را در سمت چپ آنها را به تنهایی برای چند ساعت Jessi و این بلند شد و تمرین زبان نوشیدن چای و صحبت کردن است. دوست پسر او را پدر خوش تیپ و او واقعا او را دوست داشتم. و او تا به حال حتی یک فکر به او را متوقف کند زمانی که او به آرامی در زمان یک بند از لباس خود را و شروع به بوسه از شانه خود را. مانند در حرکت آهسته او را آزاد بزرگ خود را از شلوار خود را و او شروع به آن را خورد. او پسر پدر بزرگ بسیار بزرگتر است که او مرد و Jessi خوشحال شد. تمام افکار خود را در مورد اخلاق پرواز به دور از سر خود را در لحظه ای که این بلند کردم او را از پشت... او ناله و نمی شنیده مراحل از دوست پسر او را که برگشتم زودتر...